دست نوشته های محمد سپه وند

شجاعت از هیچ چیز نترسیدن نیست، شجاعت قدرت رویارویی با چیزهای است که از آن ها می ترسیم!

دست نوشته های محمد سپه وند

شجاعت از هیچ چیز نترسیدن نیست، شجاعت قدرت رویارویی با چیزهای است که از آن ها می ترسیم!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

وقتی پیش ­دانشگاهی شروع شد با شور و شوق درس خوندن برای کنکور رو به امید رفتن به دانشگاه شروع کردم! یادش بخیر، چه رویاهایی در مورد دانشگاه داشتم... با خودم استادا و دانشجوهایی رو تصور می­ کردم همگی علاقه­ مند به علم و بسیار فعال. می­گفتم وقتی برم دانشگاه با بچه ­ها گروه تشکیل میدیم، درس می ­خونیم، کار می ­کنیم و خلاصه کلی چیزای باحال. خوابگاهی که واسه خودم تصور می­ کردم تقریبا یه خونه آپارتمانی نقلی با چندتا اتاق بود. چه خیالایی ... J

دانشگاه شروع شد و من که مشتاقانه منتظر این لحظه بودم بلیط گرفتم و رفتم اهواز. روزهای اول که با کسی آشنا نبودم و خونه فامیلا بودم همه چی خوب بود. ولی بعدش که رفتیم خوابگاه تازه دیدم که وارد چه جایی شدم. یه اتاق سه در چهار با چهار نفر آدم گنده توش. خدایا...!

حالا نتیجه اون همه رویا و خیال شده بود صبح و بعدازظهر سر کلاس تو دانشگاه و شب ­ها هم تا صبح دورهمی با بچه ها بگو و بخند و ورق و فیلم و ... . عملا ما هیچ فعالیت مفیدی به جز رفتن سر کلاس انجام نمی دادیم که اون هم به لطف بعضی از استادهای گرامی! تبدیل به تایم چرت زدن ما شده بود.کلا نه درس می ­خوندیم و نه کار خاصی می ­کردیم. فقط ایام امتحانات تازه یادمون می­ افتاد درس داریم.

نتیجه اخلاقی:

اگر رویاها و اهداف بزرگی دارید، دانشگاه رفتن شما رو به هدفتون نمی ­رسونه بلکه خودتون باید فعال باشید و شروع کنید به یادگیری و فعالیت در راستای اهدافتون. ممکنه برای بعضی­ ها دانشگاه مفید باشه ولی دانشگاه رفتن به تنهایی هیچوقت شما رو به یک متخصص تبدیل نمی­کنه. این خود شما هستید که باید به دنبال اهدافتون برید.

  • محمد سپهوند